دو نفر از پشت میله های زندان به بیرون نگاه کردند
یکی آسمان لاجوردی رو دید و دیگری گل و لای بیرون را دید
اسمان لاجوردی ستاره داشت یا نه
دیدی وقتی یه نفر رو می بینیم یکی میگه چقدر زشت بود و دیگری : چشم های زیایی داشت ...وقتی یه گل رو میبینی ...یکی میگه : تیغ های تیزی داره و دومی : چه بوی خوشی ...نیمه ی پر و نیمه ی خالی ....
خوب دیدن و خوبی ها را دیدن ...
لابلابلابلابلابلابلا بلابلابلابلابلابلالببلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلاابلابلابلالبابلابلابلابلاا
اسمان لاجوردی ستاره داشت یا نه
دیدی وقتی یه نفر رو می بینیم یکی میگه چقدر زشت بود و دیگری : چشم های زیایی داشت ...وقتی یه گل رو میبینی ...یکی میگه : تیغ های تیزی داره و دومی : چه بوی خوشی ...نیمه ی پر و نیمه ی خالی ....
خوب دیدن و خوبی ها را دیدن ...
لابلابلابلابلابلابلا بلابلابلابلابلابلالببلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلابلاابلابلابلالبابلابلابلابلاا