«کتلین رین»
ترجمه:دکتر حسین الهی قمشه ای
در خانه ی معشوق ِ من
تپه ها و چمنزارهاست
و فرشهای گل
و سقف ِ خانه ی او آسمان ِ آبی است
چراغ خواب ِ آن ستاره ’ سحر
و درهای آن باد است
و پرده های آن باران
و آنجا کوه هاست، هر یک به خود ایستاده
و جزیره هاست که پرندگان ِ دریایی در آن آشیان دارند
در خانه ی معشوق ِ من آبشاری است که سرتاسر ِ شب جاری است
و آن از تیغ ِ بلند ِ کوهها سرازیر می شود
آنجا که برف های آبی ِ تابستان بی زوال می درخشند
و از پرتگاه ها و صخره های بلند که جایگاه ِ عقابان ِ تیزپرواز است می گذرد
در آستانه ی خانه ی معشوق ِ من آبهای اقیانوس خیز می گیرند
و لاک پشت، ماهی ِ شال را تا خلیج های کوچک ِ آرام دنبال می کند
و ستاره ی دریایی در میان ِ علف های قهوه ای رنگ در زیر ِ آبهای راکد می درخشد
خواب بودم که مرا بدین خانه آوردند
و چون از خواب برخاستم
دیدم رودها و موج ها به خدمت ِ من ایستاده اند
و خورشید و ابر و باد و پرندگان ِ قاصد
و گله ها که در تپه ها چرا می کنند
و تمام ماهی های دریا کمر ِ خدمت ِ مرا بسته اند
در گرمای روز زیر ِ سایه ی سبک ِ برگ ها می آرامم
باد و آب سخن می گویند
و اینهمه را آن کس به من داده است که چهره اش را ندیده ام
اما هر شب در آغوش ِ باز و فراگیر ِ او به خواب می روم.
قلب من پذیرای همه ی صورت هاست
قلب من چرا گاهی است برای غزالان وحشی
و صومعه ای است برای راهبان
و معبدی است برای بت پرستان
و کعبه ای است برای عاشقان.
قلب من ارواح مقدس تورات است
و کتاب آسمانی قرآن.